- ۱۴۰۳: زنان شاهنامه
- اردیبهشت: فرنگیس
فرنگیس دختر بزرگ افراسیاب شاه تورانی همسر سیاووش و مادر کیخسرو است. زمانی که سیاوش در بند افراسیاب (پدر فرنگیس) گرفتار میشود فرنگیس در حمایت از همسر، افراسیاب را پند میدهد که مبادا دستش به خون بیگناه سیاوش آغشته شود! در این زمان فرنگیس پنج ماهه باردار است، اما افراسیاب در نهایت دستور مرگ سیاوش را صادر می کند.
بدو گفت کای پرهنر شهریار
چرا کرد خواهی مرا خاکسار
دلت را چرا بستی اندر فریب
همی از بلندی نبینی نشیب
سر تاجداران مبر بی گناه
که نپسندد این داور هور و ماه
بعد از مرگ سیاوش، فرنگیس پدر را مویه و نفرین می کند و موی سر بلند و سیاه رنگ خود را میبرد و بر کمر میبندد. (بریدن مو یک حرکت نمایدین است به معنی پایان زندگی اجتماعی و عدم ازدواج مجدد) است. افراسیاب که از به دنیا آمدن فرزند سیاوش هراسناک است، دستور میدهد تا نگهبانان دخترش را با مو و پای برهنه روی زمین بکشند و با چوب بر شکمش بزنند تا فرزند سیاووش بمیرد و عده ای هم شمشیر میکشند تا سر از تنش جدا کنند که مشاور سیاسی و نظامی افراسیاب با نام «پیران ویسه» از طریق پسرش مطلع شده و دستور توقف این عمل وحشیانه را صادر می کند.
از طرفی خبر کشته شدن سیاوش به ایران میرسد و رستم و گیو کو جمعی از سرداران دیگر به توران حمله میکنند و آنجا را میگیرند افراسیاب فرار میکند. رستم و همراهانش شش سالی در توران میمانند و چون اثری از افراسیاب نمییابند به ایران باز میگردند. روزی یکی از سرداران ایرانی خواب کیخسرو را میبیند و موضوع را با رستم در میان میگذارند. گیو برای یافتن کیخسرو راهی توران میشود و هفت سالی به دنبال او میگردد تا اینکه ناامید تصمیم بازگشت میگیرد که در راه برگشت، جوانی رعنا را کنار برکه میبیند و از نشانههای موجود در مییابد که او همان کیخسرو است و کیخسرو پهلوان را نزد مادر می برد.
فرنگیس نیز به حرمت قولی که سیاوش داده برای مراقبت از فرزندش و موهایی که به کمر بسته است، بعد از یافتن شبرنگ بهزاد (اسب سیاوش) به اتفاق آنها به ایران میگریزد و نزد کیکاوس میروند. کیکاوس که دیگر پیرمردی فرتوت است، با دیدن کیخسرو شاد شده و تصمیم میگیرد تاج و تختش را به او بدهد و اینگونه کیخسرو پادشاه ایران زمین میشود.